متن کامل استاندارد ISO 9004 2000 قسمت اول

1-      هدف و دامنه کاربرد

به منظور در نظر گرفتن اثربخشی و کارایی سيستم مديريت کيفيت و در نتيجه پتانسيل جهت بهبود عملکرد يک سازمان، اين استاندارد بين المللي رهنمودهايي فراتر از الزامات گفته شده درISO 9001 ارائه مي کند. درمقام مقايسه با ISO 9001 ، اهداف رضايت مشتري و کيفيت محصول به رضايت ذينفعان و عملکرد سازمان گسترش يافته است.

اين استانداردبين المللي قابل اجرا براي فرايندهاي سازمان بوده و در نتيجه اصول مديريت كيفيت كه مبناي اين استاندارد است مي‌تواند در سرتاسر سازمان مستقرگردد. تمركز اين استاندارد بر دستيابي به بهبود مداوم است كه توسط ميزان رضايت مشتري و ديگر ذينفعان اندازه‌گيري مي‌شود.

اين استاندارد بين المللي شامل رهنمودها و توصيه‌هايي است كه جهت صدور گواهينامه و كاربردهاي قانوني ومقرراتي مد نظر نبوده و راهنمايي براي اجراي الزامات ISO 9001 به شمار نمي‌رود.

 

4- سيستم مديريت كيفيت

4-1- مديريت سيستمها و فرايندها

هدايت و اداره موفق يك سازمان مستلزم مديريت به روشي سيستماتيك و مشهود مي‌باشد. موفقيت بايستي از اجرا  و حفظ سيستم مديريتي حاصل شود كه به منظور بهبود مداوم كارايي و اثربخشي عملكرد سازمان با در نظر گرفتن نيازهاي ذينفعان طراحي شده باشد. مديريت يك سازمان دربرگيرنده مديريت كيفيت علاوه بر ساير اصول مديريتي مي‌باشد.

سيستم مديريت كيفيت ISO 9004 : 2000 – راهنمابراي بهبود عملكرد

 

مديريت رده بالا بايستي به طرق زير يك سازمان مشتري مدار ايجاد كند:

الف) تعريف سيستمها و فرايندهايي كه بتوانند به روشني درك و مديريت شده و در جهت افزايش كارايي و اثربخشي بهبود يابند

ب) حصول اطمينان از اثربخشي و كارايي عمليات و كنترل فرايندها و اندازه‌گيريها و داده‌هايي كه براي تعيين عملكرد رضايتبخش سازمان به كار مي‌روند.

مثالهايي از فعاليتهايي كه براي ايجاد يك سازمان مشتري مدار به كار مي‌روند، عبارتست از:

-         تعريف و ارتقاء فرايندهايي كه منجر به بهبود عملكرد سازمان مي‌شوند

-         جمع‌آوري و به كارگيري داده‌ها و اطلاعات فرايندها به طور مداوم

-         تبديل پيشرفت به بهبود مداوم و

-         به كارگيري روشهاي مناسب براي ارزيابي بهبود فرايند از قبيل خود ارزيابيها و بازنگري مديريت.

مثالهايي از خود ارزيابي و فرايندهاي بهبود مداوم در ضمايم الف و ب استاندارد آورده شده است.

 

4-2- مستند سازي

مديريت بايستي مستندات شامل سوابق مربوطه را كه براي ايجاد، اجرا و حفظ سيستم مديريت كيفيت و پشتيباني از انجام موثر و كارآمد فرايندهاي سازمان ضروري است، تعريف نمايد.

ماهيت و حدود مستند سازي بايستي الزامات قراردادي، قانوني و مقرراتي و نيازها و انتظارات مشتري و ساير ذينفعان را برآورده سازد و براي سازمان مورد نظر مناسب باشد.

مستند سازي مي‌تواند در هر شكل يا محيطي كه براي نيازهاي سازمان مناسب باشد، انجام شود.

به منظور تهيه مستندات جهت تحقق نيازها و انتظارات  ذينفعان، مديريت بايستي موارد زير را در نظر بگيرد:

-         الزامات قراردادي از جانب مشتري و يا ديگر ذينفعان

-         پذيرش استانداردهاي بين المللي، ملي، منطقه‌اي و صنعت مربوطه

-         الزامات قانوني و مقرراتي مربوطه

-         تصميمات اتخاذ شده توسط سازمان

-         منابع اطلاعاتي برون سازماني براي ارتقاء صلاحيتهاي سازمان

-         اطلاعات درباره نيازها و انتظارات ذينفعان

ايجاد، به كارگيري و كنترل مستندات بايستي در قبال اثربخشي و كارايي سازمان و معيارهاي زير ارزيابي شود:

-         كاركرد (مانند سرعت انجام فرايندها)

-         ميزان آساني و خوشايند بودن براي كاربران

-         منابع مورد نياز

-         خط مشي و اهداف

-         الزامات كنوني و آتي مرتبط با دانش مديريت

-         ترازيابي سيتمهاي مستند سازي و

-         كانالهاي ارتباطي به كار رفته توسط مشتريان، تامين كنندگان و ديگر ذينفعان سازمان

با توجه به خط مشي ارتباطي سازمان، بايستي از امكان دستيابي كاركنان و ذينفعان به مستندات اطمينان حاصل شود.

 

4-3- استفاده از اصول مديريت كيفيت

هدايت و اداره موفق يك سازمان مستلزم مديريت به روشي سيستماتيك و مشهود مي‌باشد. رهنمودهاي مديريتي ارائه شده در اين استاندارد بين المللي بر هشت اصل مديريت كيفيت استوار است.

اين اصول در مفاد اين استاندارد جمع‌بندي شده و به قرار زيرند:

الف) مشتري محوري: سازمانها به مشتريانشان وابسته‌اند، در نتيجه بايستي نيازهاي كنوني و آتي مشتري را درك كرده و الزامات آنان را برآورده ساخته و از انتظارات آنان فراتر روند.

ب) رهبري: رهبران سبب وحدت اهداف و جهت حركت سازمان مي‌شوند. آنان بايستي محيط داخلي سازمان را به گونه‌اي ايجاد و حفظ كنند كه افراد قادر به مشاركت كامل در تحقق اهداف سازمان باشند.

ج) مشاركت افراد: افراد در تمامي سطوح، شالوده و بنيان سازمان را تشكيل مي‌دهند و مشاركت كامل آنان سبب استفاده از تواناييهايشان در جهت منافع سازمان مي‌شود.

د) رويكرد فرايندي: چنانچه فعاليتها و منابع مربوطه به صورت يك فرايند مديريت شود، نتيجه مطلوب با كارايي بيشتر به دست مي‌آيد.

ه) رويكرد سيستمي به مديريت: شناسايي، درك و مديريت فرايندهاي مرتبط به هم به عنوان يك سيستم كه به اثربخشي و كارايي سازمان در تحقق اهداف كمك مي‌كند.

و) بهبود مداوم: بهبود مداوم عملكرد كلي بايستي هدف دائمي سازمان باشد.

ز) رويكرد واقع گرايانه به تصميم‌گيري: تصميمات موثر مبتني بر تحليل داده‌ها و اطلاعات مي‌باشند.

ح) ارتباطات متقابل و سودمند با تامين كننده: يك سازمان و تامين كنندگانش متقابلاٌ به يكديگر وابسته‌اند و رابطه سودمند متقابل، توانايي هر دو را در جهت ايجاد ارزش افزايش مي‌دهد.

استفاده خوب از اين هشت اصل مديريت سبب عايدي پولي بيشتر، ايجاد ارزش و افزايش ثبات براي ذينفعان مي‌شود.