نمودار کنترل 1 روش مفیدی برای کاهش تغییرپذیری فرآیند است ولی همیشه این روش یعنی کنترل فرایند آماری 2 برای کاهش تغییرپذیری در اطراف مقدار هدف، بهترین راه نیست. به عنوان مثال، درصنایع فرآیندی و شیمیایی کنترل فرآیند مهندسی 3 به طور موثری برای این منظور استفاده شده است. درصد نسبتا زیادی از تئوری کنترل مهندسی بر این ایده، پایه گذاری شده است که اگربتوانیم :

·         مشاهده ی بعدی فرآیند را پیش بینی کنیم

·         متغیردیگری داشته باشیم که با تغییردادن آن بتوان به گونه ای برخروجی فرآیند اثرلازم رااعمال کنیم آنگاه می توان متغیرموردنظر( قابل کنترل 4) رابه گونه ای درزمان t تغييرداد ویا تنظیم نمود تا نتیجه ی حاصل در زمان t+1 درست روی مقدارهدف واقع گردد.

بدیهی است که این کار نیازبه دانش واطلاعات کافی درمورد رابطه ی بین خروجی یا متغیر کنترل شده،متغیر قابل کنترل ودرک پویایی فرآیند دارد .همچنین باید بتوانیم به راحتی متغیر قابل کنترل را تغییردهیم.درحقیقت اگرهزینه ی کنترل ناچیز باشد، تغییرپذیری درخروجی فرآیندرامی توان با انجام فعالیتهای کنترلی درهرمرحله به حداقل رسانید. توجه داشته باشید که این بحث با SPC تناقض دارد. درمبحث SPC از فعالیتهای کنترلی فقط درمواقعی که شواهد آماری برای خارج از کنترل بودن فرآیند وجود داشته باشد استفاده می گردد. این شواهد آماری معمولا رسم یک نقطه خارح از حدود درنمودارکنترل است.

دراغلب فرآیندها شاید یک روش کنترل بازخورد 5 به یک نمودار کنترل ترجیح داده شود.به عنوان مثال، فرآیند راندن یک اتومبیل باهدف نگه داشتن آن دروسط قسمت سمت راست جاده ( یا به عبارت دیگر حداقل نمودن تغییرپذیری در اطراف مرکزسمت راست جاده ) را در نظرگیرید . راننده به راحتی جلوی خود را می بیند و هرگونه تغییر فرآیند 6( تنظیم فرمان اتومبیل) در هر مقطع زمانی با هزینه ی ناچیز انجام می گیرد. در نتیجه، اگر راننده رابطه ی بین متغیر خروجی (مکان اتومبیل) و متغیر قابل کنترل ( تنظیم فرمان اتومبیل ) را می دانست ترجیحا از یک روش کنترل بازخورد برای کنترل مکان اتومبیل به جای یک نمودار کنترل آماری استفاده می کرد ( البته رانندگی کردن با کمک یک نمودارکنترل شوهارت جالب است ولی  من شخصا مطمئن هستم که درطول این آزمایش تمایل ندارم که در اتومبیل باشم).

ازطرف دیگر، کنترل فرآیند مهندسی سعی برشناسایی انحرافات با دلیل 7 که ممکن است برفرآیند اثر گذارند ندارد. حذف انحرافات بادلیل می تواند بهبود قابل ملاحظه ای برای فرآیند به همراه داشته باشد. تمامی روشهای کنترل بازخورد نسبت به وجود مشکلات درفرآیند ازخود عکس العمل نشان می دهند ولی هیچگونه سعی وتلاشی درراستای شناسایی علل اصلی مشکلات وحذف آنها انجام نمی دهند . در نتیجه در فرآیندهایی که ازکنترل بازخورد استفاده می شود اگر از نمودارهای کنترل نیزبه عنوان یک روش آماری نظارت برفرآیند (به جای کنترل که فعالیتهای کنترلی، اساس و پایه ی آنها روش های کنترل مهندسی است) استفاده شود آنگاه این امکان وجود دارد که بهبودهای قابل توجهی حاصل گردد. نمودار کنترل را نباید جهت کنترل خروجی یا متغیرکنترل شده، استفاده کرد. شاید استفاده ازنمودارهای کنترل جهت کنترل خطا ( اختلاف بین متغیر کنترل شده و هدف ) یا مجموعه تنظیم هایی که بر روی متغیر قابل کنترل انجام گرفته است مفیدتر باشد. نقاطی که خارج از حدود کنترل این نمودارها رسم می شوند، مقاطعی از زمان که دارای خطاهای کنترل بزرگ هستند و یا اینکه درآن مراحل تغییرات بزرگی برروی متغیر قابل کنترل اعمال گردیده است را شناسایی می کنند.این مقاطع زمانی احتمالا مکانهای خوبی برای شناسایی انحرافات بادلیل  است.

1 Control Chart

2 Statistical Process Control

3 Engineering Process Control

4 Controllable Variable

5 Feedback Control

6 Process Variation

7 Assignable Causes

Ref- Montgomery, Douglas C . Introduction to statistical quality control