چرخش شغلی در سازمان ها و بهبود انگیزه پرسنل

حسین عبدی

h.abdi.ceo@gmail.com

در اختیار داشتن نیروهای با سابقه و تجربه بالا برای هر سازمانی مغتنم و بسیار ارزشمند می باشد اما مانند هر پدیده دیگری این مسئله نیز به صورت کامل مثبت نبوده و بعضا دارای نقاط منفی نیز می باشد .

یکی از مسائلی که ممکن است ظهور پیدا کرده و تأثیری نامطلوب بر سازمان و منابع انسانی آن بگذارد و تبدیل به معضلی شود که حتما باید برای آن راه چاره ای پیدا کرد یکنواخت شدن شرایط کاری و شغلی برای پرسنلی است که مدت زیادی در سازمان مشغول به کار بوده اند . این وضعیت نیروی انسانی را در شرایط تکراری و روزمرگی قرار داده و باعث کاهش و یا از بین رفتن انگیزه های کاری و شغلی آن ها می گردد . تازه به تازه کردن و نو به نو کردن انگیزه های پرسنل از کارکردهای اصلی مدیران واحدها و واحد مدیریت منابع انسانی می باشد اما اکثر عوامل انگیزشی نیز خود دچار یکنواختی می شوند و کارکردهای خود را از دست می دهند .

شاید شما نیز در سازمان هایی که میانگین سابقه کاری پرسنل زیاد بوده مشغول به کار بوده و یا باشید و این مسئله را از نزدیک درک کرده باشید . در این موقعیت ها دشوار است که بتوان برنامه هایی جدید و پروژه هایی که نیاز به ایجاد تغییر دارند را در سازمان مطرح و پیاده کرد . در این شرایط معمولا نیروهای قدیمی در برابر برنامه های جدید مقاومت کرده و کمترین پذیرش را خواهندداشت . بسیار سخت است کنار آمدن با این گونه نیروها در حالی که نیروهای جوانتر و یا نیروهای باتجربه تر که تازه به سازمان پیوسته اند به این موضوع ها یعنی ایجاد تغییرات آنقدر حساس نبوده و باتمایل و انگیزه بیشتری پروژه های جدید را همراهی می کنند .

یکی از راهکار های مناسبی که سیستم های مدیریت منابع انسانی در این موقعیت ها ارائه می نمایند ، فرآیند چرخش شغلی می باشد . طرح ریزی و اجرای صحیح این سیستم می تواند بسیاری از مشکلات منابع انسانی شما را برطرف کرده ضمن آنکه مزایای دیگری نیز دارد که آن ها را بر خواهیم شمرد.

سیستم چرخش شغلی در نگاه اول منطقی به نظر نمی آید . معمولا مدیران در ابتدای پیشنهاد این مکانیزم به آن ها می پرسند چرا نیرویی که را تخصص این شغل را دارد و تجربه زیادی در این زمینه دارد را به شغلی دیگر که تجربه و تخصص آن را ندارد منتقل کنم و کار او را به نیروی دیگری که به همین صورت تجربه و تخصص ندارد بدهم . نکته دقیقا همین جاست . در روش های حل مسئله و سیستم های نوآوری نظام یافته می گویند که در هر مسئله تناقضی وجود دارد که دو عامل در رابطه ای معکوس با یکدیگر قرار دارند که اگر بخواهیم خروجی مثبت از یک طرف داشته باشیم خروجی منفی از طرف دیگر بیشتر می شود . در اینجا نیز همین تناقض وجود دارد همین عدم تجربه فرد برای شغل جدید و به کار گماردن او در شرایطی که سابقه ای از مشکلات و مسائل آن ندارد باعث تحریک بسیاری از توانایی های رودررو شدن با مشکلات و به کار افتادن ویژگی ها و خصوصیت های افراد می شود که به وسیله آن ها با مسائل برخورد کرده و آنها را حل می نمودند . این مسائل همگی منجر به تحرک بیشتر نیروی انسانی می شود این تجربیات جدید، این تقلاها و تلاش و کوشش ها نیرو را تازه کرده و انگیزه های کاری و شغلی و سازمانی وی را ارتقا می بخشد ، این بهبود را با کمتر سیستم و روشی و با کمتر عامل انگیزشی می توان انجام داد .